عنوان: وجود رابط ومستقل تهیه کننده: الهه اکبر زاده افشار زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی فهرست مطالب مقدمه کلید واژه تقسیم وجود به مستقل و روابط تقسیم بندی وجود مستقل و روابط در نظر حکیم سبزواری چگونگی اختلاف وجود مستقل و روابط در نظر فلاسفه اختلاف از دیدگاه حکیم نوری و ملا محمد هیدجی پاسخ به این اختلاف از دیدگاه صدرالمتالهین نتیجه گیری منابع مقدمه : وجود روابط و محمولی در قضایای منطقی جایگاه ویژه ای دارند . ارتباط و اتحاد موضوع و محمول در قضایای حمیله بدون رابط صورت نمی گیرد . هلیات بسیطه و مرکبه با این دو نوع وجود تمایز می یابد تفاوتهایی که وجود رابط با وجود محمولی و نیز با نسبت حکیمه و حکم یا تصدیق دارد . که موجب پیدایش آراء بدیعی در ساختار قضایای منطقی شده است . قضایای ثنائیه و ثلاثیه و نیز اجزاء قضیه حملیه و اختلاف نظرات درباره آن با این دو ارتباط دارند . از طرف دیگر این دو اصطلاح در فلسفه هم مورد بحث است زیرا موضوع فلسفه وجود است و وجود رابط و محمولی دو نوع از وجود تلقی می شوند. که بحث آن از زمان فارابی و ابن سینا شروع شده و در حمکت متعالیه به اوج رسیده است . شارحان حکمت نتعالیه نیز توجه خاصی به آن داشته و نتایجی بدست آورده اند. و صدرالمتالمین با تحلیل اصل علیت معلول را عین ربط و تعلق به علت خود می داند . که در نتیجه همه موجودات نسبت به ذات حق رابط و عین تعلق و وابستگی هستند و وتنها اوست که وجود مستقل به شمار می رود در این نوشتار سعی شده تا حدودی به تبیین جایگاه وجود رابط و محمولی در فلسفه پرداخته شود. کلید واژه: وجود رابط، وجود محمولی، وجود رابطی، هلیات بسیطه، هلیات مرکبه، نسبت حکمیه، حکم قضایای ثنائیه و ثلاثیه تقسیم وجود به مستقل و روابط : موجود بر دو قسم است » یکی موجودی که وجودش (فی نفسه) می باشد – و آن را وجود مستقل ، وجود محمولی و یا وجود نفسی می نامیم – و دیگر موجودی که وجودش (فی غیره)می باشد و آن را وجود رابط می نامیم. درباره مفهخوم وجود گفته می شود : وجود دو مفهوم در ذهن دارد:یکی مفهوم مستقل و محمولی و دیگری مفهوم رابط و در واقع لفظ وجود مشترک لفظی میان این دو معناست و اما علامه طباطبائی در کتاب نمایه الحکمه نیز در صدد اثبات آن هستند که حقیقت وجود بر دو قسم است : مستقل و روابط . یعنی در خارج نیز علاوه بر وجودهای مستقل و فی نفسه ، وجودهایی نیز تحقق دارند که رابط میان وجودهای مستقل می باشند ، وجودهایی که خود ، وجود شئیی نیستند بلکه رابط میان دو شی ء موجود میباشند . ایشان در شرح وجود رابط به قضایای مرکبه و یا مرکبات تقییدیه استشهاد می کند. مانند : قضیه (زید قائم)و (الانسان ضاحک)ویا مرکباتی چون (قیام زید) و (ضحک الانسان)در چنین موردهایی بین دو سوی این قضایا یا مرکبات امری را می یابیم که آن را نسبت یا ربط می نامیم و این امر چیزی است که نه در موضوع و غیر محمول و نه در میان محمول و غیر موضوع. پس امر سومی ورای موضوع و محمول وجود دارد که آن را وجود رابط می نامیم . و علامه در ضمن این بحث مقدمات استدلالی برای اثبات تحقق خارجی وجود رابط ورده است. ودر چند فرع نکاتی در این باب ذکر کرده است . به عنوان نمونه فرع اول = ظرف تحقق نسبت همان ظرف تحقق طرفینش است. فرع دوم = لزوم اتحاد مان طرفین با تحقق وجود رابط فرع سوم = در حمل های اولی و هلیات بسیطه رابط وجود ندارد. (و همچنین قضایای عدمی) فرع چهارم= وجود رابط ماهیت ندارد. و در ادامه می گوید که نمی توان برای وجود رابط استقلالی در خارج قائل شویمزیرا که خود نیازمند دو موجود رابط دیگر می شود که به پنج وجود افزلیش خواهد یافت و خود این 5 موجود نیز برای ارتباط با هم نیاز به چهار رابط دارند و همین طور این سلسله از روابط تا بی نهایت پیش خواهد رفت که خلاف بداهت است. و در پایان بحث ثابت می گردد که برخی از موجودات مستقل اند و وجود فی نفسه دارند و برخی دیگر وجود فی غیره که همان وجود رابط است. تقسیم بندی دیگری از وجود رابط در نظر مشاهیر به خصوص حاج ملا هادی سبزواری انجام شده که به آن می پردازیم . ایشان گفته اند که تمام اقسام وجود دارای یکی از جهات سه گانه می باشد . تقسیم اولی که در وجود «هستی» این است که وجود یا محمولی است و یا رابط. وجود محمولی یعنی وجودی که خود یکی از دو طرف نسبت است و بر موضوعی حمل می شود . مثل اینکه می گوئیم انسان هست . سفیدی هست . خدا هست در این مثال ها وجود (هستی )حمل شده است برانسان ، سفیدی و خدا و وجود رابط آن است و نه موضوع است و نه محمول بلکه پیوند میان موضوع و محمول است مثل اینکه می گوئیم انسان نویسنده است در ان مثال نمی خواهیم بگوئیم انسان هست بلکه می خواهیم بگوئیم انسان هست نویسنده . در ایم مثال هست پیوندی است میان انسان و نویسنده . وجود محمولی را اصطلاحاً وجود فی نفسه می گویند . یعنی وجودی که از نظر مفهوم بودن استقلال دارد و تصوری مستقل از سایر تصورات است و به اصطلاح دیگر (معنی اسمی) است اما وجود رابط وجود(لا فی نفسه) است. یعنی از نظر مفهوم استقلال ندارد. فقط در حالی قابل تصور است که دو تصور دیگر در ذهن مرتسم شود. و عملاً نقش پیوند میان دو تصور را به عهده می گیرد و به اصطلاح دیگر معنی حرفی است. اشیایی که وجودشان وجود رابطی است عرض نامیده می شوند . تقسیم سومی نیز در میان است. وآن اینکه وجود یا (بنفسه) است و یا بغیره یعنی موجودات بر دو قسم اند. یا قائم بالذات و بی نیاز از علت و مبدا و منشا صدور هستند. ویا غیر قائم بالذات و نیازمند به مبدا و منشاء صدور. اولی وجود بنفسه نامیده می شود که همانواجب الوجود است و طبق ادله توحید بیش از یک وجود بنفسه نمی تواند بوده باشد و دوم وجود بغیره است که شامل همه ماسوا است. وجود واجب تعالی در تقسیم اول داخل در وجود محمولی است و در تقسیم دوم داخل در وجود نفسی است و در تقسیم سوم داخل در وجود بنفسه است. تقسیم اول ودوم در طول یکدیگرند ولی تقسیم سوم در عرض تقسیم اول است . گرچه ظاهر بعضی کلمات این است که تقسیم سوم را نیز در طول تقسیم دوم قرار می دهند . یعنی وجود نفسی (لنفسه) را مقسم وجود بنفسه و بغیره قرار می دهنداین است که می گویند : الحق نحوایسه ، فی نفسه لنفسه ، بنفسه یعنی حق متعال وجودش فی نفسه ، لنفسه وبنفسه است. ظاهر تقسیم در شعر اول منظومه این است که وجود بر سه قسم است : رابط و ربطی و نفسی یعنی به نظر می رسد که از اول یک تقسیم بیش تر در کار نیست و هر سه قسم در عرض یکدیگرند ولی شعر بعدی توضیح می دهد که چنین نیست زیرا وجود یا فی نفسه است یا نه ، و وجود فی نفسه بالنفسه است یا برای غیر است. لانه فی نفسه اولا وما فی نفسه اما لنفسه سما او غیره والحق نحو ایسه فی نفسه لنفسه بنفسه قد کان ذالجهات فی الاذهان و مساله را به اعتبار و لحاظ ذهنی باز می گرداند . به یک اعتبار اطلاق وجود بر وجود رابط و محمولی به اشتراک معنوی است و به یک اعتبار دیگر به اشتراک لفظی است. در صورتیکه وجود رابط را به گونه ای ملاحظه کنیم که از آن عنوان وجود انتزاع شود در این صورت اطلاق وجود بر آن و وجود محمولی به اشتراک معنوی خواهد بود . اما اگر این وجود رابط را به صورتی در نظر گیریم که تنها بیانگر اتحاد جزئی میان موضوع و محمول . در این صورت دیگری وجودی مستقل در مفهوم و تحقق نیست بلکه تنها حکایت گر از اتحاد و وجود مستقل دیگر است .در اینجا اگر هم به آن وجودی نسبت دهیم در حقیقت باید گت وجودی است در نهایت ضعف در این صورت اطلاق وجود بر آن و بر وجود محمولی به اشتراک لفظی خواهد بود چرا کهوجود محمولی یک معنی خواهد داشت و وجود رابط معنایی دیگر . چگونگی اختلاف وجود مستقل و روابط در نظر فلاسفه : در مورد اختلاف میان وجود رابط و مستقل که نوعی است یا نه ؟ و یا اینکه می شود به وجود رابط دو گونه نظر کنیم و گاهی آن را مستقل و گاهی ربطی لحاظ کنیم. دیدگاه علامه : اختلاف ن دو نوعی نیست زیرا معلول نیازمند علت است و عین ربط و تعلق به علت پس وجود آنها رابط است و در مقایسه برخی از آن ها با برخی دیگر که برخی جوهرند و برخی عرض . در هر دو صورت وجود فی نفسه دارندنه فی غیره. ولی ملاصدرا اختلاف آن دو را نوعی می داند. مدرس زنوزی موارد اختلافی محتمل میان وجود رابط و مستقل را به چهار وجه ترسیم می کند و مراد ملاصدرا را از اختلاف میان وجود رابط و مستقل را روشن می کند که کدام یک از موارد چهارگانه است. 1) اختلاف میان مفهوم وجود رابط و مفهوم وجود مستقل 2)اختلاف میان مفهوم وجود رابط و حقیقت وجود مستقل 3) اختلاف میان حقیقت وجود رابط و حقیقت وجود مستقل 4)اختلاف میان حقیقت وجود رابط و مفهوم وجود مستقل و سپس می نویسد : هریک از موارد بالا را که در نظر بگیریم دو طرف مقایسه با یکدیگر اختلاف دارند و به این ترتیب هیچ جایی برای اشتراک میانوجود رابط و مستقل باقی نمی ماند. مگر اینکه قضیه را بر همان قسم اول که از زمان ایشان نقل شد توجیه کرد. اما بزرگان دیگری نیز در این باره به حل مشکل پرداخته اند یکی از آنان حکیم نوری است ایشان بر این نظر است که : وجودرابط خود از مصادیق مقوله اضافه است و م دانیم که مقوله اضافه از مقوله های عرضی نه گانه ارسطویی است. البته تفسیر معمول و متداول از مقوله های اضافی این است که آنها جزو مفاهیم ماهوی و مقوله های نخستین فلسفی هستند. اما تفسیر نور از مقوله های اضافه به گونه ای دیگر است. وی مقوله ی اضافه را از جنس معقولات ثانویه فلسفی به شمار می آورد و به پیروی آن وجود رابط را نیز معقول ثانی می داند که از درجه ی ضعیفی از وجود برخوردار است در واقع معنای سخن این است که وجود رابط در خارج منشا انتزاع دارد. نه ما بازاء مستقل نتیجه تفسیر ایشان از عبارت صدرالمتالمین این است که وجود رابط و مستقل هر دو از یک سنخ وجود هستند . ولی وجود رابط در درجه و مرتبه ی ضعیفی از وجود قرار دارد . ودر هر حال اطلاق وجود بر آنها به اشتراک معنوی است. از جمله کسانیکه در این باب به تفسیر سخن صدرالمتالمین پداخته ملا محمد هیدجی است. ایشان نیز در تعلیقه خود بر اسفار در این مقام چنین می نویسد . نظریه هیدجی نیز کمالش همانند به نظریه زنوزی است. ایشان نیز اطلاق وجود بر وجود رابط و مستقل را به اشتراک لفظی می داند و بر این باور است: وجود رابط از آن جهت که رابط بین دو طرف قضیه است. وجود و شیئیتی ندارد و تنها با یک نوع لحاظ و اعتبار عقلی است. که می توان برای آن وجودی در نظر گرفت . ودر آن صورت است که دیگر وجود ربط نخواهد بود . بلکه مبدل به وجود محمولی و اسمی می گردد . سبزواری نیز در این مقام چنین می نویسد : از این عبارت روشن می شود که سبزواری نیز همچون حکیم نوری وجود رابط را از جنس انتزاعبیات و اضافات ( معقولاث ثانویه ) به شماره می آورد . و برای آنها به پیروی از ملاصدرا بهره ای از وجود باور دارد . که وجودات رابط آنچنان در درجه ی ضعیفی از وجود قرار گرفته اند و چنان فاصله ای با وجودات مستقل دادند که ملاصدرا ناگزیر شده از اختلاف و جدایی آنها به عنوان اشتراک لفظی یاد کند و گرنه در واقع وجود بر هر دوی آنها به گونه ی اشتراک معنوی اطلاق می گردد . صدرالمتالمین درموارد دیگری نیز به مساله ی وجود رابط و مستقل پرداخته است ایشان در جلد نخست اسفار در مرحله ی سوم در تتمه احکام وجود فصل اول را به تحقیق در وجود رابط اختصاص داده است . وی در آن جا به تبیین تفاوت معنای وجود رابط (یعنی رابط در قضایا که ( همان مفهوم حرفی وجود باشد) و وجود رابطی ( ناعتی و وصفی ) می پردازد و اشکالهایی را که اشکال کنندگان و خرده گکیران بر وجود رابط به معنای نخست وارد می سازد پاسخ یک گوید . در ضمن رد این قسمت به پیراستن معنای سوم وجود رابطه که همان وجود ممکنها و معلولها باشد می پردازد و به این ترتیب چهره ابداع خویش را نمایان تر می سازد . و رد پاسخ این سوال که آیا اختلاف بین وجود مستقل و رابط نوعی است یا نه و سئوالات مشابه که در ابتدای این بخش مطرح شد . باید بگوییم اگر اختلاف وجود رابط و مستقل اختلاف نوعی باشد هیچ گاه وجود رابط از نوعیت خود دست بر نمی دارد و جای خود را به نوع دیگری نمی دهد . لذا همیشه وجود رابط خودش است و مستقل وجود مستقل می ماند همان طور که انسان هیچ گاه نوعیت خود را با انواع فرس بقروغنم عوض نمی کند . اما اگر اختلاف این دو اختلاف نوعی نباشد وجود رابط خواهد توانست از حالت غیر مستقل بودن معزول شود و وجود استقلالی پیدا کند . نتیجه گیری : برخی تقسیم وجود به رابطه و محمولی را مربوط به مفهوم وجود می دانند که جای بخث آن در منطق است . و سرایت آن به حقیقت وجود را ناشی از خلط میان مباحث و احکام منطقی با مباحث و احکام فلسفی دانسته اند در مقابل بعضی دیگر که مفهومی دانستن تقسیم وجود به محمولی و رابط و خارج دانستن وجود رابط از بحث فلسفی به بهانه ی اینکه در حوزه منطقی باید مورد بخث قرار گیرد صحیح ندانسته اند . به عقیده ی این دسته بحث از وجود رابط یک بحث فلسفی است و منطق در این بحث وامدار فلسفه است همان طور که اصل وجود موارد ثلاث نیز بر عهده فلسفه است . و منطق در تقسیمات قضایا به آن تکیه می کند . و دلایل دیگری که توسط فلاسفه از جمله مرحوم سبزواری و صدرالمتین آورده اند . منابــع الف) کتاب ها 1) مطهری / مرتضی / شرح مبسوط منظومه / ج 2 / ج 4 / ج 3 / انتشارات حکمت تهران /1367 ش 2) طباطبایی / محمد حسین / نهایه الحکمه / باشراف میرزاعبدالله نورانی / موسسه نشر اسلامی / قم 1362 ش 3) سبزواری / ملاهادی / شرح المنظومه (قسم الحکمه ) / به کوشش حسن زاده آملی ، مشعود طالبی / ج 3 / چ اول / نشرناب / قم / 1316 ق 4) جوادی آملی / عبدالله / رحیق مختوم / شرح حکمت متعالیه / به کوشش حمید ارسانیا / ج 1 / مرکز نشراسرا/ قم / 1375 ش 5) نمایه الحکمه / تعلیقه ی مصباح یزدی / ج 2 / انتشارات الزهرا / تهران / 1363 ش 6) حسن زاده آملی / حسن / رساله عمل ضابط در وجود رابطی و رابط / ترجمه ابراهیم احمدیان / چ 1 / انتشارات قیام / قم / 1387 ش 7) ملاصدرا / الحکمه المتعالیه فی الاسفار لعقلیه الاربعه / ج 9 / چ 3 / درالحیاه التراث العربی / بیروت / 1981 م ب ) سایت ها WWW.mullasadra.org WWW.balagh .net WWW.pajoohe.com
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد